یه نتیجه گیری مطلوب
دیروز بعد از اینکه آبروی مامان رو ،روز قبل بردی (همراهم اومدی جلسه ضمن خدمت وقتی کلاهتو درآوردی ازبس موهات کثیف بود همه فکر کردن عرق کردی منم به روی مبارک نیاوردم )چیکارکنم موقع حموم خیلی گریه می کنی و حاضر نیستی بیای حموم خلاصه ماجرا اینکه دیروز با ،بابا گرفتیمت و بردیمت حموم اولش خیلی کولی بازی درآوردی اما بعدش که داشتی لذت می بردی بابا موقع شستن سرت یه کوچولویی سرتو زد به شیر آب حموم ،تا اومدی گریه کنی من و بابا خودمونو زدیم کوچه علی چپ تو هم که ماشاءا.. از رو نمی ری یه دفعه گفتی مامان این حمومو کی خریده ؟؟؟ گفتم بابا گفتی شیر آبیشو کی خریده؟ گفتم بابا با یه حالت خاص گفتی شیر آبیش مزخفره (مزخرفه ) ...
نویسنده :
مامان
16:48